ویلیام کاتبرت فاکنر کیست؟
نویسنده : پروانه اسماعیل زاده
آخرین بروزرسانی : ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
حتما شما هم اسم کتاب خشم و هیاهو را شنیدهاید. جالب است بدونید این کتاب ششمین کتاب در فهرست صد رمان برتر انگلیسی قرن بیستم است. البته رمان گوربهگور و روشنایی در ماه اوت هم در این فهرست قرار دارند. همان طور که میدانید نویسنده همه این آثار کسی نیست به غیر از کاتبرت فاکنر، رماننویس آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات.
ویلیام کاتبرت فاکنر کیست؟
فاکنر در سبکهای گوناگونی همچون رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر و مقاله دست به قلم شده است، اما شهرت او عمدتاً به خاطر رمانها و داستانهای کوتاهش است که بسیاری از آنها در شهر خیالی یوکناپاتافا اتفاق میافتد.
او یکی از شاخصترین نویسندگان ادبیات آمریکا و مشخصاً ادبیات جنوب آمریکاست. با اینکه اولین آثار فاکنر از سال ۱۹۱۹، و بیشترشان در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ منتشر شده بود،
شهرت فاکنر به چه زمانی برمیگردد؟
شهرت فاکنر به سال 1949 برمیگردد وقتی رمان چپاولگران برنده جایز پولیتزر داستان شد.
فاکنر از اوایل دهه بیست میلادی تا شروع جنگ جهانی دوم، که به کالیفرنیا نقل مکان کرد، ۱۳ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه منتشر کرد. مجموعه این آثار پایه شهرت او شد و در نهایت منجر به دریافت جایزه نوبل در سن ۵۲ سالگی شد. این مجموعه مفصل، که محرک اصلیاش نیاز یک نویسنده ناشناخته به پول بود، مشهورترین آثار او را دربردارد: خشم و هیاهو (۱۹۲۹)، گوربهگور (۱۹۳۰)، روشنایی در ماه اوت (۱۹۳۲) و آبشالوم، آبشالوم! (۱۹۳۶). فاکنر در این دوره تعداد زیادی داستان کوتاه هم نوشت.
بیشتر کتابهای او توسط مترجمانی مانند صالح حسینی و نجف دریابندری به فارسی برگردانده شدهاند. او بزرگترین رماننویس آمریکایی بین دو جنگ جهانی شناخته میشود.
مختصری از زندگی نامه فاکنر
بالزاک، دیکنز و کنراد. این سه نویسنده از نویسندگانی بودند که دنیای زنده و واقعی و منطقی اطرافشان را در ادبیات بازتاب داده بودند و می شد آن را جایگزین دنیای واقعی کرد.
در مورد تحصیلات رسمی فاکنر باید گفت که او کمترین تحصیلات را داشت. فاکنر در همان سال اول ترک تحصیل کرد. پدر و مادرش ظاهرا به خاطر این کار پسرشان هیچ داد و فریادی راه نینداختند. او مدت کوتاهی به دانشگاه می سی سی پی رفت، ولی این شانس صرفا به لطف موقعیتی بود که نصیب سربازانِ از جنگ بازگشته نصیبش شده بود.
ویژگیهای بارز فاکنر
فاکنر معمولا از روایت معمولی که اکثر نویسنده ها از آن استفاده میکنند، استفاده نمیکند و این یکی از ویژگی های بارز اوست که داستان را ار ابتدا تا انتها شرح نمی دهد بلکه در بیشتر موارد با تکنیک تعریف داستان از آخر بر جذابیت آن می افزاید.
این نویسنده، خواننده را در مقابل اجزای پراکنده موضوع و مسئله ای می گذارد که تعبیر و حل آن فقط پس از صحبت ها و مکالماتی که قطع شده و دوباره شروع می شود، میسر می گردد. «فالکنر» در سال ۱۹۴۳ به اخذ جایزه ادبی نوبل نایل آمد و در سال ۱۹۵۴ جایزه «پولیتزر Pulitzer» را دریافت نمود. وی نویسنده ای است که به تدریج در آمریکا کسب شهرت نموده است. آثار این نویسنده هنوز هم در این کشور خواننده کثیر و فروش زیاد ندارد، برعکس در فرانسه طبقه روشنفکر ارزش فوق العاده ای برای او قائلند.
ویلیام فاکنر در ۶ ژوئیه ۱۹۶۲، سه هفته بعد از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکته قلبی در آکسفورد میسیسیپی در گذشت.
فاکنر در سبکهای گوناگونی همچون رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر و مقاله دست به قلم شده است، اما شهرت او عمدتاً به خاطر رمانها و داستانهای کوتاهش است که بسیاری از آنها در شهر خیالی یوکناپاتافا اتفاق میافتد.
او یکی از شاخصترین نویسندگان ادبیات آمریکا و مشخصاً ادبیات جنوب آمریکاست. با اینکه اولین آثار فاکنر از سال ۱۹۱۹، و بیشترشان در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ منتشر شده بود،
شهرت فاکنر به چه زمانی برمیگردد؟
شهرت فاکنر به سال 1949 برمیگردد وقتی رمان چپاولگران برنده جایز پولیتزر داستان شد.
فاکنر از اوایل دهه بیست میلادی تا شروع جنگ جهانی دوم، که به کالیفرنیا نقل مکان کرد، ۱۳ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه منتشر کرد. مجموعه این آثار پایه شهرت او شد و در نهایت منجر به دریافت جایزه نوبل در سن ۵۲ سالگی شد. این مجموعه مفصل، که محرک اصلیاش نیاز یک نویسنده ناشناخته به پول بود، مشهورترین آثار او را دربردارد: خشم و هیاهو (۱۹۲۹)، گوربهگور (۱۹۳۰)، روشنایی در ماه اوت (۱۹۳۲) و آبشالوم، آبشالوم! (۱۹۳۶). فاکنر در این دوره تعداد زیادی داستان کوتاه هم نوشت.
بیشتر کتابهای او توسط مترجمانی مانند صالح حسینی و نجف دریابندری به فارسی برگردانده شدهاند. او بزرگترین رماننویس آمریکایی بین دو جنگ جهانی شناخته میشود.
مختصری از زندگی نامه فاکنر
بالزاک، دیکنز و کنراد. این سه نویسنده از نویسندگانی بودند که دنیای زنده و واقعی و منطقی اطرافشان را در ادبیات بازتاب داده بودند و می شد آن را جایگزین دنیای واقعی کرد.
در مورد تحصیلات رسمی فاکنر باید گفت که او کمترین تحصیلات را داشت. فاکنر در همان سال اول ترک تحصیل کرد. پدر و مادرش ظاهرا به خاطر این کار پسرشان هیچ داد و فریادی راه نینداختند. او مدت کوتاهی به دانشگاه می سی سی پی رفت، ولی این شانس صرفا به لطف موقعیتی بود که نصیب سربازانِ از جنگ بازگشته نصیبش شده بود.
ویژگیهای بارز فاکنر
فاکنر معمولا از روایت معمولی که اکثر نویسنده ها از آن استفاده میکنند، استفاده نمیکند و این یکی از ویژگی های بارز اوست که داستان را ار ابتدا تا انتها شرح نمی دهد بلکه در بیشتر موارد با تکنیک تعریف داستان از آخر بر جذابیت آن می افزاید.
این نویسنده، خواننده را در مقابل اجزای پراکنده موضوع و مسئله ای می گذارد که تعبیر و حل آن فقط پس از صحبت ها و مکالماتی که قطع شده و دوباره شروع می شود، میسر می گردد. «فالکنر» در سال ۱۹۴۳ به اخذ جایزه ادبی نوبل نایل آمد و در سال ۱۹۵۴ جایزه «پولیتزر Pulitzer» را دریافت نمود. وی نویسنده ای است که به تدریج در آمریکا کسب شهرت نموده است. آثار این نویسنده هنوز هم در این کشور خواننده کثیر و فروش زیاد ندارد، برعکس در فرانسه طبقه روشنفکر ارزش فوق العاده ای برای او قائلند.
ویلیام فاکنر در ۶ ژوئیه ۱۹۶۲، سه هفته بعد از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکته قلبی در آکسفورد میسیسیپی در گذشت.