عادت می کنیم
بالای 16 سال
- تعداد صفحات : 266صفحه
- نویسنده : زویا پیرزاد
- انتشارات : نشر مرکز
- سال نشر : 1383
- شابک : 964-305-798-4
برنامه مطالعاتی
چکیده کتاب از زبان سمیرا میر:
زنواژه ای با هزاران پیچیدگی.
ابتدای زندگی.
انتهای آرزو و خیال.
گفتم آرزو؛ همان زن محور داستان.
قهرمان دلتنگ از نامردیِ مرد.
تکیه به "حمید" و شکست در ابتدا.
امید به "سهراب" یاد آور پدر، مردی که بخاطر او به مردیِ مرد امید بست در انتها.
نظر سمیرا میر :
خیلی عالی بود.ممنون از لطف عزیزی که این کتاب رو بهمون داد و فرصت چرخ زدن تو عالم زیبا و دلنشین کلمات دوباره نصیبمون شد.
آرزو ﺑﻪ زاﻧﺘﯿﺎی ﺳﻔﯿﺪ ﻧﮕﺎه ﮐﺮد ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﺟﻠﻮ ﻟﺒﻨﯿﺎت ﻓﺮوﺷﯽ ﭘﺎرک ﮐﻨﺪ.
زﯾﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺖ “ﺷﺮط ﻣﯽ ﺑﻨﺪم ﮔﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ ﭘﺴﺮﺟﺎن.”
و آرﻧﺞ روی ﻟﺒﻪ ﭘﻨﺠﺮه و دﺳﺖ روی ﻓﺮﻣﺎن ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﺎﻧﺪ.
راﻧﻨﺪه رﯾﺶ ﺑﺰی رﻓﺖ ﺟﻠﻮ، اوﻣﺪ ﻋﻘﺐ، رﻓﺖ ﺟﻠﻮ، اوﻣﺪ ﻋﻘﺐ و از ﺧﯿﺮ ﭘﺎرک ﮔﺬﺷﺖ.
آرزو زد دﻧﺪه ﻋﻘﺐ.
دﺳﺖ ﮔﺬاﺷﺖ روی ﭘﺸﺘﯽ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺑﻐﻞ و ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻧﮕﺎه ﮐﺮد.
ﺟﻮان رﯾﺶ ﺑﺰی داﺷﺖ ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﺮد. ﻣﺮدی دم در ﻟﺒﻨﯿﺎﺗﯽ ﮐﯿﮏ و ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﺎﺋﻮ ﻣﯽ ﺧﻮرد و ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﺮد.
ﺟﯿﻎ ﻻﺳﺘﯿﮏ ﻫﺎ در اوﻣﺪ و رﻧﻮ ﭘﺎرک ﺷﺪ.
ﻣﺮد ﮐﯿﮏ و ﺷﯿﺮ ﺑﻪ دﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ “ﺑﺎﺑﺎ دﺳﺖ ﻓﺮﻣﻮن ” و رو ﺑﻪ راﻧﻨﺪه زاﻧﺘﯿﺎ داد…
اسماعیل زاده این بریده کتاب را درج کرده.
ثبت نظر شما