برگ اضافی

بسیاری از افغانها اینجا از مسیر ایران به اروپا رسیده‌اند. خیلی‌هایشان سال‌ها در ایران کار کردند و رنج کشیدند تا بتوانند پولی پس انداز کنند و به هزار و یک روش از خانه همسایه هم بیرون بزنند و بیایند به این سوی جهان. همه‌ی آنهایی که چند سالی در ایران کار می کردند خاطره‌ی خوبی از خانه‌ی همسایه ندارند، آنها معتقدند که ایرانی‌ها مهمان‌نواز نبوده‌اند، آنها را تحقیر کرده‌اند، به آنها توهین کرده‌اند و ملیت‌شان را چون ناسزایی به کار برده‌اند. آنها غلط یا درست بغضی را از خانه‌ی همسایه با خود آوردند که گاهی می‌شکند و بدجور هم می‌شکند. نگاهی به وبلاگ‌های خیلی از افغان‌هایی که در ایران زندگی کرده‌اند نشانه‌ای از این بغض‌هاست که گاهی فقط یک رنج‌نامه نیست، یک مجموعه توهین است به ایرانی‌ها.
خیابان پشتی هتل پر است از مغازه‌های افغان‌ها. ایرانی‌ها در آلمان اگر صاحب حرفه باشند، عمدتاً در مرکز یا بالای شهر مغازه دارند و اینجا بیشتر افغان‌ها هستند که فروشگاه‌ها را اداره می‌کنند.
افغان‌ها در بسیاری از فروشگاه‌ها عامدانه کارگران ایرانی را استخدام می‌کنند. به آنها از سخت میگیرند و - خودمانی - اذیت‌شان می‌کنند. آنها می‌خواهند انتقام یک بدرفتاری تاریخی را در سرزمینی دیگر بگیرند.

براتیسلاوا (پایتخت کشور اسلوواکی)
پیشخدمت رستوران منو را جلوی ما می‌گذارد و ما فقط می‌توانیم آب و کوکاکولا را در آن تشخیص بدهیم. بقیه اسامی محلی است و معلوم نیست شامل چه چیزهایی باشد. قبلا شنیده بودم اینجا یک غذای گران قیمت دارند که با تاج خروس درست می‌کنند و مرتب کابوس این را دارم که مبادا یکی از این غذاها با تاج خروس درست شده باشد....